چند ساعته تو آشپزخونه کار کردی و خسته شدی و ازت سراغی نگرفته و با یه بوسه خستگی از تنت نگرفته...یا یه بعد از ظهر طولانی خوابیدی و نیومده با حرفای همیشگیش بیدارت کنه...حرص میخوری و عصبانی میری دنبالش...اگه وقتی پیداش کردی پای کامپیوتر یا هر سیستم و وسیله ی دیگه ای در حال بازی کردن بود..اخمتو وا کن و چن دقه از پشت سر نگاش کن..بعد بهش نزدیک شو و ببوسش...بهت نگاه میکنه و میگه ببین همه ی این سربازارو به خاطر تو میکشم یا اگه بتونم گل بزنم میریم بیرون...یا میگه اگه این رالی برنده بشم واممون جور میشه نه؟
این حرفا که برا من هزار بار عاشقانه تر از دوستت دارم هاشه!!
|> تو جون بخواه!!
آخیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!
so cute !
درود بر رج زن بزرگ
مثل بعضی ها که خودشونو مقید میکنن که حتما واست نظر بزارن
تو هم به بعضی نظرها یه جوابی بدی بد نیست
میذاریم به حساب اینکه به بینندت اهمیت میدی.
ای جان دلم...............
تو فقط در فضای ذهن من باش ومنو از خودم متعجب کن. فقط اگر تو باشی این ها را عاشقانه می دانم...
بهتون تبریک می گم واقعا قلم زیبایی دارین. همیشه موفق باشین
cheghadr shirin...........
خیلی خوب مینویسی دوست لعنتی !!!
لعنتی اینجا برابر است با کلی کلمات خوب که جوابگو ب بین حسم نبود !!!
خوش به حال تو که می تونی اینطوری باشی
خوش به حالت...
من غرورم نمیذاره تو ناراحتی اینجوری رفتار کنم...
انگار نوشته های تو نوشته های ذهن منه !
والا چی بگم
من دوست ندارم
منکه همیشه برو بر نگاش میکنم وقتی نصف شب دس میکشم میبینم نیست و سرمو که بلند میکنم میبینم نور مانیتور رو سقفه
ولی خداییش صداشو قطع میکنه که من بیدار نشم...
سلام خانم عزیز! شما یک زن عادی نیستید و نوشته های شما هم عادی نیستُ شما معرکه هستید. من چند روزی بیش نیست که با وبلاگ شما آشنا شدم اما با هر رج از بافتنی های شما حالم جا میاد و درس زندگی میگیرم. من افغان هستم و در کابل زندگی می کنم. موفق و شاد باشید.
بسیااااااار دوست داشتم این متنت رو
سلام . چقدر قشنگ احساستو بیان می کنی . چقدر خوب حسش میکنم . اگه موافق باشی تبادل لینک کنیم .
به وبلاگم سر بزن . نظرت رو بگو . خوشحال میشم .
درود برتو..
از وبلاگت خوشم اومد.. چند وقتی هست که می خونمت.. این پستتو دوس داشتم.. حس جالبی داشت.. ;)
عالیبود
تو جون بخواهههه
bebakhsh aziiz neveshtehat khii ghashange ama ye soali daram
sharmande
shoma sighein ke hich vaght shoharet pishet nist?
خیر!
سلام...
حتی معنی حرفهایت را نمی فهمند
آن وقت می خواهند سکوتت را معنا کنند...
جالب نوشتین ...
به دلمون نشست...
موفق باشی...
عالیه که میتونی اون لحظه جلوی خودتو بگیری و لبخند بزنی
پیراهن ت در باد تکان می خورد
این
تنها پرچمی ست که دوستش دارم ... /.
:(
کلی قلبمان گرفت ....
بروزم ؛)
مردها یک طور دیگر آدم را دوست دارند و چقدر خوب است که شما درکش کردید .
منتظر رج های بعدی هستیم .
به روزم با کسی که شلوارش را در اورده و می خندد .
ذوق مردونه شیرین ترین ذوق بچگونس!
به ذوقش ذوق میکنه آدم...
آأم دلی میخواد واسش خود بازی nfs بشه!
خود خودش بود....
دوس داشتم
چقدر قشنگ می بافید ...من هنوز رج اول رو نبافته خیلی دونه در دادم...............
عالمی داره برای خودش این "رج" ها
چه خوشبختی کوچکی..
سلام خاله پینه دوز عزیز
خوشحالم که اجازه دارم هرازگاهی نوشته هاتو بخونم ویه چیزی ازاون بالاتر نظرهم بدم.
ولی خوب همه ی مردامثل مرد شمانیستن مرد من اینجورمواقع سرشو بالا هم نمیاره چه برسه به اینکه حرفای عاشقانه بزنه.
سلام
قلمتون خیلی شیواست
وقتی نوشته هاتون رو خوندم یاد یکی افتادم. خیلی عزیزه
ولی حرف نمیزنه
فکرکنم اونم از این رج ها توی قلبش میبافه
ولی هیچ وقت نمیفهمم.
آخی
سلام واقعا من الان با نقش وسیع قلم و نگارش اشنا شدم.انقد زیبا نوشتید که حتما فورا لینکتون میکنم و تند تند باقی مطالبو میخونم و هروقت بشه میام میخونمتون.اینجا جذاب و زیباس.موفق باشی بانوووووووووووو. در کلبه درویشی منم بازه.....
wow!
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
عالی می نویسید.
چه عاشقانه بافتی این بار...
+ فضای اینجا تابستونی شده و این خیلی خوبه!
سلام چه بافنده توانایی خوشوقتم از آشناییت با اجازه لینکت می کنم
lمثل اینکه به جای زنش، مادرش هستی!
چه حرفها و افکار کودکانه ای داره این مرد!
برو بابا طرف اصلا دوست نداره.بیشتر پستات رو خوندم اگه همش واقعیه باید بگم تو در حاشیه ای حالا چه عقدی چه صیغه.یه روز می فهمی که عمرتو تباه کردی
ممنون از تذکرتون
سلام تبریک میگم قشنگ مینویسى!
دوست داشتنی بود
همیشه عاشق بمونید
کاش زودتر حست به جوشش دربیاد و باز بنویسی..
دلم تنگ شد برای حرفهات..
عزیزم زود به زود بنویس خیلی ها منتظرن
بی اجازه تو وبلاگ جدیدم لینکت کردم
dg chi az in foqolade tar banu?
خیلی زیبا بود بافته هات
خیلی خوبه دوست دارم.
خیلی سر خوشی................ههههههههههههههه.............
کاش واقعی باشه............ و موندنی
عاشق رج به رجت شدم من....
پایدار باشی
اونوقت اگه بوسش کردی و اون همچنان به بازی ادامه داد چی؟؟؟
بوسه های گیم اور شده
اگه یه مردِ بزرگتر از ده ساله توی ایران پیدا کردی بگو من ازش خواستگاری کنم!
داستان اعتماد
خدا خواست که به اسم غار من ثبت شود! من از بازمانده های عهد کهن شدم! از معبد عظیم بلقیس به این دیار آمدم! مهاجرم! ما مثل انسانها پادشاهی نداریم! بسیار آزادیم در جا به جایی و سفر! در نزدیکی روستایی به نام رقیم در دیار دقیانوس در غاری به نام کهف زندگی می کنم، برای همین تمام دوستانم مرا کهف صدا می زنند! قلمرو محدوده ی من اینجاست، نه کمتر، نه بیشتر! به حدود وظایف ...