بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

بافتنی های یک زن عادی

رج به رج حس هایم را میبافم با کلاف حقیقت..

رج بیست و یکم

 

نسبت خاصی نداریم، 

یک آشنایی که مدیون خانواده مان هستیم و یک دوستی به همان اندازه که وقت درگیری ها سراغ هم میرویم،ما را برد سینما و نشاند کنار هم! 

همه ی این رابطه خیلی کم بود که من از وجودش (یا اصلن نمیدانم از کجا)بفهمم که گرسنه ست و ساندویچش رو به دستش بدم..و خیلی خیلی کم است وقتی بی آنکه چشم از پرده بردارم میبینم که نگاهم میکند و کسی درونم میگوید"هنوز گرسنه ست"..چند دقیقه بعد ساندویچ دوم رو بهش میدم و میگم:"میل داری ساندویچمو بخوری؟..من گرسنه ام نیس!"...کمی بعد با اعتماد به احساس قبلم،میدونم که حالا دستامو میخواد..اما دستام مال خودم هستن..که اگر باشی فقط مال تو!.. 

چراغها که روشن شد هنوز از خودم و از تو می پرسیدم:من از تو،وجود این مرد کوچک را بلدم؟ 

 

 

  

  

|| 

   دلم نمیخواد حسم و لحظه هامو به ترتیب و دنباله دار بنویسم! سبکم شده که حتی در نوشته های شخصی با زمان افعال بازی کنم!...پی ترتیب خاص در رج هایم نباشید . 

                                                                                                             ||

نظرات 38 + ارسال نظر
سینا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:31 ق.ظ http://khaaen.persianblog.ir

و مگر مرد بزرگ هم داریم؟؟!!!!

فرناز دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:19 ق.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

ناب می نویسی

صبا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.naghshonegarsaba.persianblog.ir

یکم سخته درک کردن نوشته امروزتون !!!

احمد دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.emamkanoon.blogfa.com

به وبلاگم سر بزن اگه دوست داشتی لینکم کن چون من تو رو لینک کردم
راستی از شخصیتتت خوشم اومده اگه دمست داشتی می تونیم با ها اشنا بشیم

سارا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ب.ظ http://sohbateman.blogfa.com

زیبا بود.
کار جالبیه که آدم خاطراتش رو پشت سر هم ننویسه بلکه در هم درج کنه.
براى خواننده هم جالب میشه که مثل پازل با نوشته هات بازى کنه.

ارکیده دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:18 ب.ظ http://orkideh1351.blogfa.com

من از تو،وجود این مرد کوچک را بلدم؟
این سوالو همیشه از خودم می پرسم.........
شاد باشی دوست من

مهسا سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:56 ق.ظ http://sedayesokout.blogspot.com/

احساس قلبی زیبا...بیشترین تماس قلب با روح...
بروزم

مارمالات ترشیده سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.zahr-e-mar.blogfa.com

سکوت کن ...
به احترام مردنم ...
سکوت کن ...
که آخرین هدف منم ...

حمیده سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:28 ب.ظ http://www.skamalkhani.blogfa.com

سلام

خیلی زیبا می نویسی . خیلی هم فلسفی می نویسی به راحتی نمی شه تشخیص داد منظورت از نوشت هات چیه.
راستی نی نی ناز خوب شد .؟؟؟؟
موفق باشی .

بوی خوش زن سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:41 ب.ظ

اتفاقا خیلی خوبه

یاد کارای جناب معروفی میفتم..همینجور اشفته و همه ی زمانها اانگار قاطی پاطی اند!!

انگار نشستی رو صندلی راحتی و شال گردن نصفه کاره ای رو میل دای و هی میبافی و هرلحظه ذهتنت می برتت به یه شق تاریخ زندگی...یه بار قسمتای شیرین و یه بارم قسمتای کمی تلخ!

ما هم با تو درین اشفتگی یادت شریکیم...ببر مارا با خودت بانو...
به سر می اییم.بی دل!

هلیا چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ق.ظ http://Piadebakhoda.blogfa.com

با تو دست های من سبز می شود... با عـ شـ ق!

سارا پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:04 ق.ظ http://zibayeirani.blogfa.com/

بافتنی های در همت گرمترم می کند

عیدنو پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:02 ق.ظ http://choneideno.blogfa.com

من بافتن پیچ رو خیلی دوست دارم. به نظرم قشنگترین بافتنی ها بافتنی هاییه که توش پیچ زیاد داره .
تند تند بباف زمستونه مادر .

محسن پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:41 ب.ظ http://dasteshekaste.blogfa.com/

سلام
شده مسیری را روزی چند بار بروی و برگردی و ......
شده انگار
فعل هایمان انگار گرو دیگری بوده همیشه
که دوست داریم سر به سرشان بگذاریم
...........

سیذارتا شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:37 ب.ظ http://sizarta88.blogspot.com

. . .

هرچه می خواهد دل تنگت بگوی !

خانم معلم شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:53 ب.ظ http://www.sepidnevis.blogfa.com

چقدر واضح حسی رو بیان کردی...اجتمالا دستاتو مثه همستر داشت نگاه می کرد...آخ که چقدر نگاه همستر گرمه و پر از نیار...

ســــارا دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:05 ق.ظ http://sara-hb.blogfa.com/

تا حالا شده یه فیلمی ببینی که خیلی دوسش داشته باشی؟ یا یه آهنگی گوش کنی که دلت بخواد تموم نشه؟
الان من یه همچین حسی دارم...همه‌ی وبلاگتو در عرض یک ربع خوندم،دلم نمی‌خواست تموم شه...وحشتناک عالی بود..!
باید آدم احمقی باشم که لینکت نکنم! بدون شک من احمق نیستم!

ارکیده دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:32 ب.ظ

سلاااااااااااااااام

سعیده سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ

Kam kam daram negaran misham ke hichi az zendegi nemidonam

پناه سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ب.ظ http://stars4iran.blogfa.com

سلام
خیلی خوب شد که دوباره شروع به بافتن کردی. حالا هر جوری دلت می خواد بباف. ما می خونیمش و لذت می بریم.
خاموشی تقدیر ستاره ها نیست. به روزم
با مهر

نا شناس سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:36 ب.ظ

سلام مادری
پسرت بهتره؟

اون شازده هم دیگه خوبه خوبه!....ممنون! :)

ســــارا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:50 ب.ظ http://sara-hb.blogfa.com/

پس چرا نمینویسی؟ دوباره بباف لطفا!

سهراب چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:14 ب.ظ

چند تا ژست گذاشتم هر چی کاری میکنم دلم نمیاد صفحه رو ببندم دلم گرفته دلم به یه دلی گره خورده که خودش نمیدونه کاش اون دل مال من بشه میخوام خودم رو به ژاش بریزم عمرم و وجودم و دعام کن بشه

دلا پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:45 ق.ظ

قشنگ بود. مثل گذشته...

یاسی پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.man-va-zendegi.blogfa.com/

سلام.
خیلی عالی بود.مطالب ارشیوی رو هم خوندم.
حس بسیار لطیفی پشت نوشته هاست.
که به من منتقل میشه.
بازم بنویس...

پناه یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ق.ظ http://stars4iran.blogfa.com

با سلام به دوست عزیزم

مرجان معتقد بود که باید شب قبل از انتخابات توی غذای باباش خواب آور قوی بریزه تا فرداش دایی نتونه پاشه بره رای بده. امیر هم می گفت که دایی از وقتی آب شنگولی نمی خوره مغزش داره فسیل می شه و باید براش کاری کرد
با ماجرای دایی جولی و رأیش به روزم.
با مهر

دختردوزخی چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ق.ظ http://zehne-man.blogsky.com/

برگشتم عزیزدلم
من بافتنیم افتضاحه
باید یادبگیرم اما
هرجور دوست داری بنویس گذشته وحال نداره گلم

ساقی پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:31 ق.ظ http://ourmazdan.blogspot.com

رج به رج بنویس. اما حست رو رج نزن

روهان شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:47 ق.ظ http://ruhhan.com

زمانه بیشتر مردان کوچک را دوست دارد
چون سبک ترند
و تحملشان راحت

دنیا یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ق.ظ http://kashihayeabi.blogfa.com

چه روان احساس ها را می کنی کلمه...
لذت بردم خیلی زیاد
با اجازه لینکت کردم خوشحالم می کنی اگه نوشته های من رو هم بخونی
مخصوصا پست ' الهه ناز' رو ...
خیلی دوست دارم نظر بدی در موردش

سینا یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:23 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

کاش مینوشتی

نگاه یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:22 ب.ظ http://zaviyeyedid.blogfa.com

چند وقتی است که می خونمتون و ...............لذت میبرم
راستی یادم رفته بود بگم لینکتون کردم

ح.م.ی.د.ه دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://hamidevf.blogfa.com

امان از این نسبت فامیلی که آخرش هم ......

پناه دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:03 ب.ظ http://stars4iran.blogfa.com

برویم جایی گم شویم
گم شدن چیز خوبیست
می دانم من

دنیا سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:54 ق.ظ http://kashihayeabi.blogfa.com

میشه یه زن عادی به من هم سر بزنه ...
نمی دانم من هم یه زن عادی هستم؟؟؟

M . J . M چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://baraneaftab.wordpress.com/

یه آدمی که الان گشنه اشه و زورش میاد بره صبحانه بخوره با خوندن این متن گشنه تر میشه و یاد ساندویچ خوشمزه میفته و البته یه آدم عاشق ...

شادی جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:41 ب.ظ

متفاوت مینویسی و این خیلی خوبه موفق باشی بانو

asghar چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ق.ظ http://asgharagha.blogfa.com

از این نوشته چیزی نفهمیدم
شاید چون داخل صرافی هستم و حواسم به مسائل دیگری است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد